وقتی بزرگ میشدم راز بزرگی را پنهان مینمودم. هر چند که میدانستم که چگونه باید به آنچه که میخواهم برسم ولی “باور” هم داشتم که برای دستیابی به آن باید به سختی کار کرد و هر چیزی بهایی دارد که اغلب بسیار هم سنگین میباشد. بعدها در زندگی به هر آنچه که کسی میتواند به لحاظ مادی و احساسی بخواهد رسیدم: خانه ی نوساز، خودروهای آخرین مدل، پول کافی برای مسافرت و خرید هر آنچه که میخواستم، شوهری دوست داشتنی و دو کودک سالم و زیبا. ولی نه تنها احساس خوشبختی نمیکردم بلکه خیلی هم خشمگین بودم. روزی همین خشم و نفرت را در فرزند بزرگم جاناتان مشاهده نمودم. دیدن آن ضربه ی سنگینی برایم بود. واقعاً مرا از خواب بیدار کرد و باعث شد که به خودم بگویم: “مابل، باید کاری در این مورد انجام بدهی. نمیتوانی این طور ادامه بدهی. این روند باید متوقف شود.” از همان لحظه جستجوی خود را آغاز کردم. اولین همایشی که در آن شرکت نمودم راجع به خشم بود. توسط دکتر بیل اجرا می شد هنوز هم به خاطر آنچه که از او آموخته‌ام بسیار سپاسگزارم. بعدها یوگا و تجسم را از آنا فرا گرفتم و اینها موجب شدند که با قدرتی باورنکردنی، که در درون همه ی ما هست و به کمک آن میتوانیم هر چیزی را ایجاد یا به سوی خود جذب،نماییم دست پیدا کنم. ذهن ناخودآگاه تمامی خاطرات ما را در خود ذخیره کرده است. اگر این خاطرات نهفته و در مخزنی مرتب شده باشند مشکلی پدید نمی آورند. ولی افرادی که در زندگی ما ظاهر میشوند، مشاهده ی برخی مکانها و بعضی موقعیتهای زندگی این خاطرات را بیدار میسازند. بدین ترتیب این خاطرات به افکار تبدیل میگردند و تجلی مییابند. باور قانون جذب مبحث بسار مهمی است که نباید از کنار آن ساده گذشت.

 

در کتاب آسان ترین راه:

از اصطلاحات و مفاهیم خاصی استفاده می کنم که بهتر است قبلا آنها را تعریف نمایم . بسیاری از آن ها بر پایه ی هو اوپونو پونو یا نوعی هنر باستانی مردمان هاوایی می باشند. در آخرین فصل هم روش ها و ابزارهای خاص این هنر را شرح خواهم داد. هو اوپونو پونو به ما نحوه ی پاک کردن آن نوارها و حافظه هایی را که دیگر به درد ما نمی خورند یا در زندگی مان کارایی ندارند می آموزد. به ما نشان می دهد که چگونه غبار پیش چشم را پاک کنیم. فقط وقتی این برنامه ها را پاکسازی نماییم و از بین ببریم قادر خواهیم شد که خود واقعی مان و قدرتی را که داریم کشف کنیم. با پاکسازی، از بین بردن و برطرف ساختن خاطرات قدیمی به اینها اجازه تحویل می دهیم و خود واقعی مان را تجربه می نماییم. هو اوپونو پونو نوعی فرآیند بخشایش، توبه و تحول است. هر گاه از ابزارهای آن استفاده نماییم در واقع ۱۰۰ درصد مسئولیت را می پذیریم و برای خودمان بخشایش می طلبیم. یاد خواهیم گرفت که هر آنچه که در زندگی مان پدید می آید فقط تصویری از ” برنامه ها ” ی ما می باشد. می توانیم تصمیم بگیریم که دست از آنها برداریم و صرفا نظاره گر آنها باشیم یا این که بر اساس آنها واکنش نشان دهیم و در آنها گیر بیفتیم. در این کتاب همچنین به کودکان نیلی هم اشاره می نمایم. اینها کودکانی هستند که در مناطق مختلف جهان به دنیا آمده اند و دقیقا می دانند که چه کسی هستند، چرا در اینجا هستند و ماموریت شان چیست. از حضور افراد دیگری نظیر خودشان باخبرند و به صورت تله پاتی با یکدیگر ارتباط دارند. همچنین هر گاه کلمه ی خداوند را به کار می برم این کار را در قالب آموزه های دینی انجام نمی دهم. از نظر من خدا بخشی از وجود ماست که همه چیز را می داند. و منظور از عیسی این است که به خواننده یادآوری گردد که ما همواره معلمانی داشته ایم که سعی نموده اند ما را بیدار سازند. 

نظرتان را درباره این مطلب بنویسید !

ارسال دیدگاه
ارسال نظر
captcha