کتاب صوتی جادوی باور اثر کلود ام بریستول

بخشی از کتاب جادوی باور

افرادی که داستان را شنیدند و از جادوی باور چیزی نمی‌دانند، اعلام کردند که انتخاب من توسط کاپیتان کاملاً اتفاقی بوده است. اما من یقین دارم که این‌طور نیست، و نیز یقین دارم که این کاپیتان (که در مورد این علم اطلاع چندانی ندارد) با من موافق است. در آن کشتی ده‌ها نفر بسیار مهم‌تر از من حضور داشتند. من هیچ تلاشی نکردم که خودم را متفاوت نشان دهم، تنها یکی از افرادی بودم که همچون دیگران در حال سوار شدن به کشتی بود. بنابراین بدیهی است لباسی که من پوشیده بودم یا طرز نگاهم باعث نشده بود تا کاپیتان من را از بین صدها مسافر برای دریافت توجه و محبت خود انتخاب کند.

در ارائهٔ این علم بسیار کارآمد، می‌دانم که موضوع جادوی باور قبلاً از زوایای مختلفی مورد بررسی قرار گرفته است، اما همچنین می‌دانم که بسیاری از مردم از هرگونه رویکردی که رنگ و بوی مذهبی، علم خفیه یا متافیزیک بدهد، دوری می‌کنند. بر این اساس، من از زبان یک تاجر نقل قول می‌کنم که معتقد است تفکر صادقانه، نوشتار واضح و استفاده از زبان ساده هر پیامی را به روشنی منتقل می‌کند.

شما اغلب این نقل‌قول را شنیده‌اید: اگر باور داشته باشید که می‌توانید، موفق خواهید شد! یک ضرب‌المثل قدیمی لاتین می‌گوید: «اگر باور داشته باشید که آن را دارید، به دستش خواهید آورد.» باور، نیروی محرکی است که شما را قادر می‌کند به هدفتان برسید. اگر بیمار هستید و این موضوع عمیقاً در وجودتان ریشه کرده تفکر یا باوری که کشف خواهید کرد، امتیازی است که به شما کمک می‌کند تا بهبود یابید. همین باور یا اعتماد وجود شماست که برایتان نتایج مادی خارجی به همراه می‌آورد. من دربارهٔ افراد معمولی و افرادی که روان سالمی دارند صحبت می‌کنم. من به یک فرد معلول نمی‌گویم که می‌تواند در بیس‌بال یا فوتبال عالی باشد. من به زنی با چهرهٔ کاملاً معمولی نمی‌گویم که می‌تواند یک‌شبه خودش را به زنی با زیبایی فوق‌العاده تبدیل کند، زیرا بعید است موفق شود. با این وجود، این موارد هم ممکن است اتفاق بیفتد، زیرا درمان‌های قابل‌توجه زیادی وجود داشته است. و هنگامی که اطلاعات بیشتری در مورد قدرت‌های ذهنی فراهم می‌شود، من کاملاً اعتقاد دارم که ما باید شاهد درمان‌های بسیاری باشیم که حرفهٔ پزشکی نوین آن را غیرممکن می‌داند. در نهایت، من هرگز کسی را دلسرد نمی‌کنم، زیرا در زندگی هر اتفاقی ممکن است رخ دهد و آن‌چه که می‌تواند به اتفاق افتادن آن کمک کند امید است.

دکتر الکساندر کانن دانشمند و پزشک برجستهٔ انگلیسی بود که کتاب‌هایش دربارۀ موضوع کلی تفکر باعث جنجال و بحث در داخل و خارج کشور شد. او اظهار داشت اگرچه امروزه انسان نمی‌تواند پای جدیدی به وجود آورد (مثل خرچنگ‌ها که می‌توانند پنجه‌ای جدید رشد دهد)، اگر ذهن انسان این امکان را رد نکرده بود می‌توانست این کار را بکند. این دانشمند برجسته ادعا کرد که اگر این اندیشه در اعماق ذهن ناخودآگاه تغییر یابد، انسان به آسانی می‌تواند دارای یک پای جدید شود همان‌طور که خرچنگ یک پنجهٔ جدید را رشد می‌دهد. می‌دانم چنین جمله‌ای ممکن است باورکردنی به نظر نرسد، اما از کجا می‌دانیم روزی این کار انجام نمی‌شود؟